• وبلاگ : قافله شهداء
  • يادداشت : نامه اي به باباي شهيدم
  • نظرات : 17 خصوصي ، 45 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلام بر عزيز دل حيدر 

    به نام خدا

    با سلام

    وقتي متن زيبا و تاثيرگذار شمارو ميخوندم ،ياد يكي از دوستان افتادم كه وقتي خبر شهادت پدرشو شنيد فقط9سال داشت و ميگفت:اطرافيان فكر ميكردن من معني مرگ و بي پدري رو نميفهمم،غافل از اينكه از همون موقع گرد يتيمي به قدري رو دوشم سنگيني كردكه ناخود اگاه پاهام شل شد و روي راپله حياط نشستم، با تمام وجودم درك كردم كه ديگه نبايد منتظر بابا بود....سختي گذشت زمان رو حس ميكردم و الانم با وجود دو تا بچه بازم يتيمي اذيتم ميكنه!!!!

    چه دل پاكي داشت و چقدر از مردم اين زمون گله داشت....

    مويد باشيد

    زمزمه فرج تو قنوت نماز يادمون نره

    التماس دعاي فرج يا زهراي علي عليه السلام