ديشب موقع خواب نيمه قهر و آشتي براي امير يه پايمك نوشتم و براي آروم شدن خودم فرستادم به گوشي خودم.... گفتم چي ميشد اقلا يه ثانيه به خوابم ميومدي فقط در اين حد كه باورم شه توام خودتو برادرم مي دوني... هرچند حق داري ... چون مي دوني عواقب داره... تازه انتظاراتم ازت شروع ميشه ... حق داري گردن نگيري...
امروز يكي از بچه ها برام لينك صفحه شما رو فرستاد.. نمي دونم ...