بسم رب المهدي!
السلام عليک يا مولانا يا صاحب الزمان!
گفتم شبي به مهدي بردي دلم ز دستم
من منتظر به راحت شب تا سحر نشستم
گفتم دلم ندارد بي تو قرار و آرام
من عقده ي دلم را امشب دگر گسستم
گفتا حجاب وصلت باشد هواي نفست
گر نفس را شکستي دستت رسد به دستم
گفتم ببخش جرمم اي رحمت الهي
شرمنده ي تو بودم،شرمنده ي تو هستم
گفتا هزار نوبت از جرم تو گذشتم
اعمال تو بديدم چشمان خود ببستم!
اما مباش نوميد از خانه ي اميدم
من کي دل محب شرمنده را شکستم!
مولا بخوان تو آيه ي امن يجيب را
زيرا که مي رسد به اجابت دعاي تو
امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء