عشق
را بـا خـون خـود کردي تـو معنـا اي شهيـد!
خـويـش
را بـردي بـه اوج عـرش اعـلا ، اي شهيد!
زنـدگي
تسليم ِ تـو شد ، مــرگ خــالي از عــدم
زنـده
تــر از تـو نمي بينـم بـه دنيــــا اي شهيـــــد!
مثـل
دريــائي کـه از تـو مـــــي وزد حُـجب و حيــا
مثــل
گلزاري کــــه مي بينـم مصفّــا اي شهيــد!
«
راه صد ساله به يک شب... » يعني اينکه تا خدا
در
صف ِ مستان شدي يک عمر شيدا اي شهيد!
در
کـلاس عشـق تــو ، استــادهــا بنشستــه اند
کـــز
تـو آمـوزنــد ســــرمشق ِ الفبـــا، اي شهيد!
نــور
مي پــاشي بسان ِ مــاه بــــر قصر امـل
عشـق
مي نوشد ز تـو عــاشقترين ها اي شهيد!