• وبلاگ : قافله شهداء
  • يادداشت : شهيد سه ساله ي هويزه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام . اين خيلي خوبه كه از شهدا و خاطراتشان و تفحص ها مي نويسيد . و گاه دل از درد خون ميشود و گاهي به شوق مي آيد اما ... اين پست آخر درسته كه اين شهيد از گناه برگشت و شد شهيد. ولي درست نبود كه با ذكر نام او را به همه بشناسانيد و سترش نكنيد . كه خداوند ستار العيوب است . شما چرا او را اينگونه معرفي كرديد؟ تصور نميكنيد براي خانواده اش درد به ارمغان آورديد؟ اينگونه ياد واره شهيد را به نمايش در مي آورند؟ پس حرمت شهيد چه ميشود ؟

    مرا ببخشيد اگر بي حرمتي ديديد قصد بي ادبي نداشتم . اما اين گونه وبلاگها را خيلي ها كه به اين مقامات اهميتي نميدهند نيز ميخوانند . ميخواهيد فكر كنند چند درصد از شهدا چه گذشته اي داشته اند؟ اگر اين چيز ها را مي نويسيد بي نام و نشان باشد بهتر نيست ؟

    پاسخ

    دوست عزيزمسلام اولا ممنون که به وبلاگ خودت سرزدي وشرمندم کرديثانيا اين ماجرايي است که بسيار معرف بوده و به گوش خيلي ها رسيده و ان شاء ا.. اين بار که زيارت شهداي هويزه رفتي بالاي مزارش متوجه خواهي شد. که ايشان مثل حر امام حسين براي حسين دشت هويزه نه شرمنده و سر به زير است بلکه چون مدال بر سينه اين دشت مي درخشد.ثالثا نه تنها اين ماجرا بلکه هزاران ماجرا به اين شکل در جنگ ما اتفاق افتاده که البته يکي از دلايل رجحان جنگ ما نيز اين مي باشد وگرنه اگر همه مسجدي ها و حزب الهي ها در جنگ بودند که خيلي فضيلت نبود. حضور بسياري از اين تيپ آدمه از شهرهاي مختلف درجبهه (که دانشگاه بود) و تغيير و تحول در سلوک ورفتارشان مويد اين مطلب است. که به اميد خدا در آينده نيز به چند مورد از آن اشاره خواهم کرد.رابعا من اينطور فکر ميکنم که ايشان مخصوصا براي بيدار شدن دلهاي مثل مني خواسته که روي مزارش اينطور بنويسند وگرنه خودش بيشتر حفظ آبرو مي کرد.به هر حال متشکر از نظر زيبايت از دعاي خير نيز مرا فراموش نکنيازهرا محسن