ساحل چشم من از شوق به دريا زده است
چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشيديم ،مگر برگردي
با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردي
زندگي نيست ،ممات است تو را کم دارد
ديدنت ارزش آواره شدن هم دارد
از دل تنگ من ،آيا خبري هم داري؟
آشنا،پشت سرت مختصري هم داري؟
منتي بر سر ما هم بگذاري ، بد نيست
آه ،کم چشم به راهم بگذاري ،بد نيست
نکند منتظر مردن مايي ،آقا؟
منتظرهات بميرند،ميايي آقا؟
به نظر ميرسد اين فاصله ها کم شدني ست
غير ممکن تر از اين خواسته ها هم شدني ست
دارد از جاده صداي جرسي مي آيد
مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد
منجي ما به خداوند قسم آمدني ست
يوسف گم شده، اي اهل حرم! آمدني ست
عيد برشما مبارک سال خوب و پربرکتي داشته باشيد به اميد ظهور حضرت حجت (عج)
با آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز به روزم . التماس دعا