شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ عجب شبي بود امشب... جا همه تون خالي بود بيت آقا....
من ز تب كردن و بيمار شدن خسته شدم ... بر سر خادمه سربار شدن خسته شدم .... با تن سوخته بيمار شدن خسته شدم .... من از اين دست به ديوار شدن خسته شدم --- شانه از دست من افتاد دل زينب سوخت .... :((
چند وقتي است سرم روي تنم مي افتد... دست من نيست كه گاهي بدنم مي افتد... :(
ميم - فاء
به جاي ما هم توي اون هواي متبرك و نوراني نفس بكشيد...
*ميثم*
سلام آقا محسن. انشاءالله جمعه شب اونجا هستيم
سلام حاجي. قبول كنن ازمون ياد دوستان بوديم... - داداش ميثم ايشالله...
ميم - فاء
سلام داداشم... ان شاءالله
واقعا خوشا به سعادتتون... انصافا عزاداري تو بيت زيرسايه ي آقا حس و حال معنوي فوق العاده عجيبي داره...
التماس دعاااا جناب محسن
سعيد هم همونطور که گفته بود مثل يه مستمع اومده بود تو جمعيت http://alef.ir/1388/images/nf00165368-1.jpg
ميخاست مداحي هم كنه با اون كارش؟!‏:ا
اين حرفا را نزنيد به مداح انقلابيمون.
حسين.م
بالاخره خدا بهمون توفيق داد و ديشب تو بيت حاج محسن- قافله شهدا رو زيارت كرديم.الحمدلله
سلامت باشي داداش. توفيق برا ما بود. فداي تو...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top