• وبلاگ : قافله شهداء
  • يادداشت : شهيد علمدار به روايت همسرشان
  • نظرات : 11 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شعري در باره سفر ناتمام پنجشنبه کروبي به قزوين

    مردم هنوز آينه تکثير مي کنند
    هر فتنه اي که هست به زنجير مي کنند
    جايي براي فتنه گران، پاک و امن نيست
    نتوان دگر به فتنه گري ها نشست و زيست
    قزوين ما به عامل بيگانه پشت کرد
    سوي کسي که ضد ولي بوده مشت کرد
    فرياد زد که شيخ تو بيگانه اي برو
    رنگ دروغ بسته به اين خانه اي برو
    اي شيخ بي چراغ که بي پير آمدي
    در بند نفس و فتنه به زنجير آمدي
    دارالعباده` است نه جاي منافقان
    مينو در است شهر شهيدان و عاشقان
    اي شيخ بي چراغ به اصلاح خود بکوش
    نابود مي شوي ز دغلکاري سروش
    چون گاو شاخ دار به ما حمله مي کند
    بنگر که گاو با گل و ريحان چه مي کند؟
    جايي براي نخبه نادان نداشتيم
    او را به خاک برده و آنجا گذاشتيم
    نخبه کسي بود که ولي باور است و بس
    با خلق دل شکسته ما ياور است و بس