قبل تر هم گفته شد که جبهه در دوران دفاع مقدس فقط تک بعدی (مثلا نظامی گری) نبود و به تمام معنی یک زندگی بود با همه خنده ها، ناراحتی ها، درس خواندن ها، کار کردن ها، عبادت ها، ورزش ها و ...
قشنگی جبهه در این بود که همه چیز جای خودش بود و چیز خوبی بین رزمنده ها مغفول نمی ماند. از جمله کارهای روزانه و مداوم بین بچه ها – علی الخصوص در زمانهای غیر از عملیات – ورزش بود. از نرمشهای صبحگاهی تو میدون صبحگاه دوکوهه تا ورزشهای حرفه ای تر مثل باستانی، فوتبال و....
ورزش باستانی بخاطر خصلت و خوی پهلوانی که در اون موج می زد در بین رزمنده ها خیلی طرفدار داشت ولی بقیه ورزشها هم با توجه به موقعیت ها و امکانات بکار گرفته می شد. با توجه به اینکه این ایام همه نگاه ها به المپیک معطوفه ما این پست قافله رو به گوشه هایی از ورزش رزمندگان اختصاص دادیم تا یادی کنیم از اون قهرمانان و پهلوانان واقعی....
ورزش باستانی
«... در اوضاع و احوالی که سخت نیاز به تحرک بود کاستیهای لوازم جنگی نمود نداشت. بعضی باستانی کار میکردند در حالی که قابلمه غذا ضربشان بود و تفنگ، میل و تخته شنایشان و قبضه آر.پی.جی، کبادهشان. از پوکه توپ 106میل درست میکردیم، دستهای به آن جوش میدادیم و اگر قابلمه غذا نبود، منبع آبی را که با ترکش ضدهوایی آبکش شده و بلااستفاده بود طبل میکردیم.به هر ترتیب، خودمان را حرکت میدادیم...»
شطرنج
«... بعد از اینکه حضرت امام(ره) شطرنج بدون برد و باخت را جایز شمردند، ما در جبهه هر وقت فرصت پیدا میکردیم با بچهها شطرنج میزدیم. با کاغذ و مقوا صفحه شطرنج را به همان ترتیب سیاه و سفید میکشیدیم. به جای مهره سرباز از پوکه کلاش، به جای اسب از پوکه دوشکا، به جای وزیر از پوکه ضد هوایی 57میلیمتری و به جای شاه از پوکه ضد هوایی تکلول استفاده میکردیم. حالا صفحه این شطرنج را با اقلام ذکر شده در نظر بگیرید...» «...شطرنج در جبهه دونفره نبود، اغلب سه، چهارنفره یا بیشتر بود. بعضی چفیه -دستمال مربعشکل نخی- را صفحه شطرنج میکردند. به این ترتیب که تعدادی از مربعهای آن را مانند صفحه شطرنج واقعی سیاه میکردند...»
فوتبال
«... برای بازی فوتبال یک تیم ایرانی میشدیم، یک تیم عراقی. به محض اینکه دروازه دشمن گلباران میشد همه با ا...اکبر تشویق میکردند و به هیجان میآمدند. در ضمن بازی نیروهای عراق فرضی را مسخره میکردیم و به عربی شکسته بسته به آنها متلک میگفتیم، اما وقتی عراقیها به ما گل میزدند همه عصبانی میشدند.
والیبال
«... برای رفع خستگی از گشت روزانه عملیات خیبر یک بازی ترتیب دادیم. در محوطهای خاکی و پر از چاله و چوله با دو قطعه چوب و چند تکه طناب به هم گرهزده تور والیبال درست کردیم. بعضی وقتها وضع از این هم بدتر بود. از پوکه به جای میله و چوب و از ملحفه سوراخسوراخ به جای تور استفاده میکردیم...»
اینم چند تا عکس دیگه از ورزش در جبهه ها:
اینم دو تا کلیپ از ورزش تو جبهه ها:
پی نوشت:
- اینم بی ربط نیست به بحث ورزش تو جبهه، بخونین: پرسپولیس هورا، استقلال سوراخ (+)
- بحمدلله طرح 120 حزب، 120 شهید که از اول ماه مبارک شروع شده به سومین ختم رسیده؛ یعنی نام مبارک 360 شهید طرح رو مزین کرده. اگه شما هم می خواین تو این طرح نورانی شرکت کنین و از قافله عقب نمونین، اینجا رو کلیک کنین.