سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: فرماندهی ::
:: سنگر ::
قافله شهداء
محسن
اگر اذن دهند سعیم این است که از لاله های خونین بگویم،‏ تا شاید نگاهمان کنند و دستی بر آرند و ما را از این منجلاب دنیا بیرون کشند....
:: تبلیغات سنگر ::
قافله شهداء
:: سامانه پیامک ::

جهت دریافت پیامک با موضوع شهداء و دفاع مقدس عدد 00 را به شماره 30007650001978 ارسال نمایید.

جهت آگاهی از سامانه ی پیامک قافله شهداء اینجا را کلیک کنید.

::  بایگانی ::
:: یادداشت ها ::
:: نوای آشنا ::

اگه دوست دارید این نوا رو در وبلاگتون داشته باشید این کد رو در قسمت مدیریت قالبتون کپی کنین. این نوا تو مناسبت‌های مختلف و بدون نیاز به تغییر تو کدها توسط صاحب وبلاگ، تغییر می‌کنه.
دانلود این نوا

:: نوای منتخب ::

سید علیرضا مصطفوی - قافله شهدابسم الله. وقتی سال گذشته از طریق همسفر شهداء با سید علیرضا مصطفوی آشنا شدم، یه بار دیگه یاد محمد افتادم که انگار تو دنیا بود تا به امثال من یاد بده چطور میشه تو فساد آباد دنیا زندگی کرد و آلوده نشد، میشه چطور تو کنار باتلاق و مرداب شهر بنا به اجبار رفت و آمد کرد ولی آلوده لجنزارش نشد و تو اون فضای کثیف نفس نکشید تا مشامت بتونه بوی کربلا و شهدا رو استشمام کنه و بو بکشه و پیداشون کنه و بهشون برسه. آره، محمد برا امثال من یه احیا کننده است، اگر .... و اگر ..... اگر.....
حالا بعد گذشت حدود ده سال از عروج محمد یکی دیگه آسمونی میشه تا باز به امثال من روسیاه نشون بده همچنان راه باز است، فقط بقول سید: مهم آن است که کالای وجود چه کسی رو خریدنی بیابند.... سید علیرضا کسی بود که تا همین دو سال پیش بین همه مون زندگی میکرد و نفس می کشید و برا شهدا کار می کرد، کار فرهنگی می کرد، دغدغه داشت و... و الان پیش ارباب و مادرش روزی خور سفره شهداست... دلم نیومد تو ایام سالگردش یادی از اون بزرگوار نکنم، برا من که حرم و احترام کامل شهدا رو داره و برا همین قافله رو تو ایام عروجش که مصادفه با شبهای قدره به دست نوشته ای از اون بزرگوار مزین کردم تا یه باب آشنایی بیشتری بشه برا اونایی که هنوز از سید چیزی نخوندن و نمی دونن، حتما حتما سفارش میکنم همسفر شهدا رو از دست ندین و تا دیر نشده بگیرین و چند بار بخونین و نوش کنین ...

دست نوشته ای از شهید سید علیرضا مصطفوی
به نام خداوندی که شکر گزاران واقعی به نعمتش هم نمی توانند شکر او را به جای آورند به نام خداوندی که ما را بی هیچ منتی آفرید و بدون منت نیز روزی می دهد در حالی که عصیان و گناهان او را از یاد ما برده است ولی با این حال او ما را از یاد نمی برد و گناهان ما باعث شد که او نظر لطفش را از ما برگرداند، آه از محبت او و وای از عصیان ما، آه از غفران او و وای بر معصیت ما، آه از ستاریت او و وای بر جسارت ما، آه از محبت و لطف او و وای بر کم لطفی ما، آری اوست فرماندهی که نا فرمانی ما نادیده گرفت و همیشه از روی محبتش منتظر بود که ما توبه کنیم که او هم ببخشد و اکنون ما قادر به ستایش او نیستیم. خداوندا تا به حال جز محبت و معرفت و مغفرت از تو چیز دیگری ندیدم. تو بودی که هر گاه حاجتی داشتم برآورده کردی بی آنکه منت بگذاری و اکنون امیدوارم که این حاجتم را نیز برآورده کنی که از لطف بی پایانت بعید نیست . دوست دارم تا آخرین نفسی که در سینه دارم در راه دینت و اسلام واقعیت قدم بردارم و لحظه ای از این حرکت غافل نشوم و آرزو دارم در همین مسیر پر هیاهو و پر خطر جان ناقابل را تقدیم کنم.
سخنی با رسول ا.. (علیه و آله و سلم) رحمت للعالمین دارم. ای پیامبر عشق و محبت، من حقیر ناقابل چگونه می توانم حق پیامبری تو را ادا کنم و چه مصیبت هایی در این راه کشیدی که مردم هدایت شوند مایه هدایت بشر شدی تا همه از گمراهی و غفلت بیرون آیند و مایه رحمت برای عالم شدی به خدا که تمام بشر مدیون تو اند و با اخلاق و رفتار و کردار و منشت به من راه را نشان دادی.
و سخنی با علی(علیه السلام)، ای مولایم و ای ولی نعمتم به خدا کسی که در عالم به مظلومیت تو نرسید جز خاندانت و می دانم که هر چه که دارم به برکت شما و آل شماست اما امان از شیطان که هر کس را به هر نحو گمراه می کند من نیز حق مولایی بودنت را ادا نکردم.
یا زهرا (سلام ا.. علیها) تمام دلخوشیم در عمر زندگیم این بود که می توانستم به شما مادر بگویم، من لیاقت مادر گفتن به شما را ندارم اما محبت شماست که به من لیاقت اولاد بودنت را عطا کرد همیشه با خود می گفتم که ای کاش عمرم از هجده سال بیشتر نشود خجالت می کشم که چنین گنج بی پایانی با این همه عظمت در بندگی خدا و با این مقامات هجده سال عمر کند و سن من بیشتر شود و خوشا به حال شهدای گمنام که مادر واقعی آنان شدی جانم نه بلکه هزار بار جانم فدای خاک چادرت خدا ذلیل و خوار کرد کسانی که به شما جسارت کردند و در قیامت عذاب آنان را زیاد کند همیشه با خود گفتم که این چه وادی است که محبین و مقربین را می گویند شما باید بسوزید تا به خدا و اهل بیت بیشتر نزدیک شوید و تازه فهمیدم که به خاطر این است که درب این خانه که خانه عصمت و ولایت و اهل بیت بود آتش گرفته و همه پیروان واقعی باید بسوزد، شهداء سوختند، انبیا سوختند، صالحان سوختند، خدایا ما را نیز بسوزان.

بسوزان هر طریقی می توانی                                                  که آتش از تو و خاکستر از من

یا حسن مجتبی (علیه السلام) آری اگر صبر تو نبود کربلا نیز نبود این صبر تو بود که حماسه عظیم عاشورا را زنده کرد آری زینب کبری در کلاس ایثار و صبر تو بزرگ شد و به ما یاد دادی که در راه خدا و برابر سختی ها صبر پیشه کنیم.
 و اکنون سرور و مولایم یا ابا عبد ا..!

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی                   که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی

سید علیرضا مصطفوی - قافله شهداچه بگویم، به چه کسی می توان گفت که درون آتش فشان چگونه است تا آن را نبیند و لمس نکند و چه زیبا گفت رسول خدا (صلی ا... علیه و آله و سلم) که همانا در دلهای مؤمنین از حسین حرارتی است که تا ابد به سردی نمی گراید، از کودکی وقتی محرم می شد درونم آشوب بپا می شد آری این حسین است اکنون بعد هزار و چهار صد سال ندا می دهد در هر لحظه و هر جا "هل من ناصر ینصرنی" آری هنوز تکیه بر نیزه شکسته داده و مرا صدا می کند ، وای از دنیا که خود او فرمود مردم عبد دنیا هستند، آری این غفلتکده دنیا چیست که نمی گذارد صدای اربابم را بشنوم، کور شود چشمی که برای تو نگرید و نبیند، بشکند دستی که تو را طلب نکند، بشکند پایی که در مسیر تو قدم بر ندارد، اوست که عشاق را می طلبد کاروان حرکت کرده ندا می دهد، صدای کاروان بگوش می رسد، بنگر بر روی گنبد طلایش و بنگر پرچم سرخی را که به نهاد مظلومیت و خون به اهتزاز در آمده است این جوشش خون حسین است که اسلام را آبیاری کرد و این شهدا و خونشان امتداد همین خون است آیا خون ناقابل ما نیز امکان دارد که امتداد خون سالار شهیدان شود.

این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست                این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست
هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست                   عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود
هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست                    آدم آنست که از عشق تو دیوانه شود

و دیگر سخنم با اهل بیت است که حیف مجال نیست بنویسم که نیاز به نوشتن نیست من حقیر چه بگویم از این بزرگواری ها چه گویم از کرامات ولی نعمتم امام رضا(ع)

توی این عالم هستی که همش رو به فناست                    به خدا یه دل دارم اونم مال امام رضاست

آری هر چه دارم به برکت شاه خراسان است برات کربلا و شهادت را از او گرفتند و امیدوارم ما را نیز لایق بدانند.
و چه بگویم از مظلومیت امام عصرم، یا صاحب الزمان چقدر من در حق تو کوتاهی کردم با چه رویی سرم را مقابلت بالا بیاورم ولی به این امید زنده هستم که شما خانواده محبت و کرامت هستید.
و اکنون که این مطالب را می نویسم چند ساعت بیشتر به حرکت نمانده و از این که بد خط بود معذرت می خواهم، لطفا مرا حلال کنید و بدیهایم را ببخشید ، کسانی که به هر دلیلی از من دلخور شدند را راضی کنید که از من بگذرند، این مجالس اهل بیت و مساجد و بسیج را تنها نگذارید عمر خود راجای دگر تلف نکنید که بیهوده است و اگر در این برنامه ها هستید مخلصانه کار کنید که به غیر از این فایده ای ندارد.

دوباره محرم تو دلمو کرده هوایی                                     اونقدر پیشت می مونم تا بشم کرببلایی
مثه پروانه می چرخم دور این شمع تا بسوزم                   آخرش خودم می دونم مثه پروانه می سوزم
شده خواب هر شب من یا زیارت یا شهادت                       آخرش با خون می شورم کربلاتو با شهادت
حاجتمو می گیرم                            تو کربلات می میرم                        به خاک و خون می شینم
هی میگه این دل زارم هنوز هم چشم انتظارم                   می خوام از غمت بمیرم دیگه حاجتی ندارم
یاد فکه و دو کوهه یاد کارون و شلمچه                            هنوزم میاد تو گوشم ناله های شب حمله
آقا جون خودت می دونی دلمو به تو سپردم                    همه دلخوشیم همینه یه نیگات کنم شهیدم
آوینی میگه تو گوشم آخر این قصه ، خونه                                تو این دوره زمونه حقیقت مثل جنونه
کار ماها جنونه                               به ما میگن دیوونه                               یه خوب و بد میمونه

سید علیرضا مصطفوی

 پی نوشت:
- نوای منتخب، صدای سید علیرضا مصطفویه.... گوش کنین.
- اینم یه کلیپ راجع سید علیرضا مصطفوی که رفقاش براش کار کردند. از اینجا می تونین دانلود کنین.
- کتاب همسفر شهدا رو می تونین از اینجا، بصورت اینترنتی خریداری کنین. باز یادآوری می کنم از دست ندین....
- اگه دوست دارید نوای وبلاگ رو در وبلاگ یا صفحه شخصی تون داشته باشید این کد رو در قسمت مدیریت قالبتون کپی کنین. این نوا تو مناسبت‌های مختلف و بدون نیاز به تغییر تو کدها توسط صاحب وبلاگ، تغییر می‌کنه.
- شکر خدا و به مدد شهداء تو همین مدت کوتاهی که از طرح 120 حزب، 120 شهید می گذره، تعداد ختم قرآنها به هفتمین ختم رسیده. اگه از اون شش تا کاروان جا موندین و به قافله ها نرسیدین، هنوز یه مقدار فرصت مونده.... اینجا رو کلیک کنین.
- این شبها و روزها کنار دعا برا فرج آقا و سلامتی رهبر، اون گوشه گوشه ها برا حاجات حقیر هم دعااااااا کنین. ممنون.



 قافله شهداء Qafeleh.ir
   نوشته شده توسط : محسن در 90/5/28 - ساعت 9:0 عصر
لبیک

این سایت را حمایت می کنم
ابزار و قالب وبلاگبیست تولز

گوگل پلاس