• وبلاگ : قافله شهداء
  • يادداشت : ماجراي ريش حاج محسن
  • نظرات : 12 خصوصي ، 47 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    بازم مثل هميشه زيبا بود.

    نميدونم انقدر كه ميام اينجا كامنت هم ميذارم؟.. يادم نمياد والله! ولي هميشه خواننده نوشته هاتون هستم.

    اين خاطره دومي از اولي قشنگتر بود. خدا به شما خير بده و درجات شهدايي كه ازشون مينويسيد رو روز به روز زيادتر كنه

    در پناه حق